آکادمی شعر پلیکان

شعر اگر چه نان و آب نیست ولی شراب زندگی‌ست.

 


نقد ادبی


تمرین‌ها

شاعران پرطرفدار


Ahmad-Shamlou

احمد شاملو

326 نوشتار

pelican shamlou
foroughfarokhzad

فروغ فرخزاد

158 نوشتار

foroughpelican
Sohrab-Sepehri

سهراب سپهری

138 نوشتار

pelicansohrab
hafez

حافظ

632 نوستار

image removebg preview 2 1 1
khayyam

خیام

228 نوشتار

برخیز-و-مخور-غم-جهان-گذران
rumi

مولانا

در دست ساخت

image removebg preview 3 1 1
saadi

سعدی

در دست ساخت

saadi3
Ferdowsi

فردوسی

در دست ساخت

فردوسی
فهرست کامل شاعران به تفکیک زبان و ملّیت

شعرها و قصه‌های

کودکانه

شعرهای

عاشقانه

شعرهای

فلسفی

شعرهای

حماسی و اساطیری

شعرهای

اجتماعی و سیاسی

تازه‌ها

photo output 17

کوچوک اسکندر

پاییز را در گوشم زمزمه کن 

کپی نوشته
کپی شد

کپی لینک
کپی شد

۱۴۰۳/۱۰/۱۷

پاییز را در گوشم زمزمه کن
جز تو معصومیتی ندارم
کودکی‌ام به انزوا گذشت
خسته‌ام از شمارش معکوس
به تعداد معشوقه‌هایم
خودکشی کرده‌ام
طبیعتم،به سوی تو پر کشیدن است
این معما
سیم لختی‌ست که در دستانم گرفته ام


ادامه…

photo output 17

کوچوک اسکندر

چشم پوشیده ام از عشق…

کپی نوشته
کپی شد

کپی لینک
کپی شد

۱۴۰۳/۱۰/۱۷

چشم پوشیده ام از عشق،
به جای عکس توی شناسنامه ام
تکه ی شکسته ی آینه ای چسبیده است

روی شانه های بچه ها،
گروه های بازی زردآلویی شکل را می بینم
و آن مرد معصوم را
که می خواستی داخل هفده سالگی ات بگنجانی اش
لبخند باران گونه ات را
شاید در چهره ی نرم افزارهای جاسوسی تکرار کرده ام


ادامه…

photo output 17

کوچوک اسکندر

جعبه ی سیاهم را پیدا نخواهند

کپی نوشته
کپی شد

کپی لینک
کپی شد

۱۴۰۳/۱۰/۱۷

اگر بمیرم، جعبه ی سیاهم را پیدا نخواهند کرد
و نه ظرافت عشقی وُ
نه تعبیر خیالی
عمر کوتاهم،
همیشه عطر گل های باد را خواهد داد!

گویی از تشییع جنازه ی مگسی برگشته ام
آنقدر مستم که بوی کونیاک گرفته ام
همین تازگی ها جسد باران را از دریا بیرون کشیده اند
امروز، روزی ناپالمی* از فصل بهار است

آیا گلایل های دهکده های کوهستانیِ صبرِ آتشینم،
فقط در چهچهه ی حسرت ات زندگی خواهند کرد؟
کودکی ام بسیار در جستجوی حقیقت رازت خواهد بود
صورتم، آمیب گربه ای است
که اگر بمیرم، به خودی خود تکثیر خواهد شد!

اگر بمیرم، جعبه ی سیاهم را پیدا نخواهند کرد
و نه خستگی یخبندانی و
نه پرده ی پاره شده ی سینمایی
قبر کوچکم،
مثل قلب کودکی، شیطان وُ نافرمان خواهد بود!


ادامه…

photo output 17

کوچوک اسکندر

روز اول که نامم را بر

کپی نوشته
کپی شد

کپی لینک
کپی شد

۱۴۰۳/۱۰/۱۷

روز اول که نامم را بر زبان راندی
آن شب
از گوشهایم خون جاری شد
با عجله از خانه بیرون زدم
و ساعتها در پی تو گشتم
اگر پیدایت می کردم
به تو شلیک می کردم
و پس از مرگت لبهایت را می بوسیدم
و برای اینکه میکروب به تو سرایت نکند
تنتروید به دهانم میمالیدم
و تمام داروخانه های شهر به من میخندیدند
خدا لعنتم کند

چه کنم که هنوز دوستت دارم
وصال دوباره احتمال ضعیفیست
دلتنگی الهامی پرحرارت و رویایی مرده است

 

اما آن صدای ظالم و شکنجه گر آبی ات
هنوز میگوید :
زجر خواهی کشید
نابود خواهی شد

و عصیان میکنم بر خدا
و فریاد میزنم که باید باشی…
بله…بله…آنجاهستی
حتی یک پالتو
پالتو هم یقه ای خزدار دارد
و من بعد از مردنت آن یقه ها را خواهم گرفت
و فریاد خواهم زد :
جواب بده

چراچراچرا چرا چرا چرا
و تمام شیاطین مرا تشویق خواهند کرد

روز اولی که تو را دیدم
یک مرغ دریایی
چشمانم را از کاسه درآورد


ادامه…