در هر دشتی که لالهزاری بودهست (49)
-
اندازه متن
+
در هر دشتی که لالهزاری بودهست
از سرخی خون شهریاری بودهست
هر شاخ بنفشه کز زمین میروید
خالیست که بر رخ نگاری بودهست
در هر دشتی که لالهزاری بودهست
از سرخی خون شهریاری بودهست
هر شاخ بنفشه کز زمین میروید
خالیست که بر رخ نگاری بودهست
یک روز ز بند عالم آزاد نیم یک دمزدن از وجود خود شاد نیم
شاگردی…

