آکادمی پلیکان

گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی (53-6)

- اندازه متن +

بخش ۵۳ – جواب قاضی سؤال صوفی را و قصهٔ ترک و درزی را مثل آوردن

گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی
خالی از فطنت چو کاف کوفیی

تو بنشنیدی که آن پر قند لب
غدر خیاطان همی‌گفتی به شب

خلق را در دزدی آن طایفه
می‌نمود افسانه‌های سالفه

قصهٔ پاره‌ربایی در برین
می حکایت کرد او با آن و این

در سمر می‌خواند دزدی‌نامه‌ای
گرد او جمع آمده هنگامه‌ای

مستمع چون یافت جاذب زان وفود
جمله اجزااش حکایت گشته بود

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×