از گیسوی تو دلم چو میشد راهی
-
اندازه متن
+
از گیسوی تو دلم چو میشد راهی
پیچید و بدو گفت زهی کوتاهی
من خسته ی اویم وزجا، می نروم
تو بسته ی اویی و رهایی خواهی؟
از گیسوی تو دلم چو میشد راهی
پیچید و بدو گفت زهی کوتاهی
من خسته ی اویم وزجا، می نروم
تو بسته ی اویی و رهایی خواهی؟
گفتم: نشنیدند پیامم که بود گفت: اربدهی زمان، بخواهند شنود
گفتم: نه پس آنکه ز من…
گویند به پردهام چرا حرف از او چون دارمش آشکار باخيل عدو
دریاست مرا سخن به…

