میخواست گره گشاید از زلف دراز
-
اندازه متن
+
میخواست گره گشاید از زلف دراز
با کار فروبسته ی من کرد آغاز،
گفتم که از این شیوه چه می جویی؟ گفت
دور است بیابان و شب ماست دراز
میخواست گره گشاید از زلف دراز
با کار فروبسته ی من کرد آغاز،
گفتم که از این شیوه چه می جویی؟ گفت
دور است بیابان و شب ماست دراز
آن شوخ همه به کار ما میتازد. ما هیچ نگوییم چه او میسازد
پنداشته است برد…
آن ماه جبین که نیم تاجی دارد از بهر دلم زلب علاجی دارد
از من همه…

