آکادمی پلیکان

بودش همه با سوخته‌اش ناز و گزند

- اندازه متن +

بودش همه با سوخته‌اش ناز و گزند
گفتم که به حرف آورمش دل دربند

سوی وی قاصدی فرا کردم، لیک
دل بود و شناختش، به بندش بفکند

×