گویند چرا من غم دل دارم دوست.
-
اندازه متن
+
گویند چرا من غم دل دارم دوست.
جان سخنم از غم می گیرد پوست.
غم زان زمان مسن و مسن زان زمان
شادم من از غم که مرا هم غم اوست.
گویند چرا من غم دل دارم دوست.
جان سخنم از غم می گیرد پوست.
غم زان زمان مسن و مسن زان زمان
شادم من از غم که مرا هم غم اوست.
پایی نه که در راه تمامی پوید دستی نه که زنهار زوا می جوید
بنگر به…
چندانکه ز عیب بستنی بر من شاد وز کار خراب من تو مانی آباد
صد چندان…

