تو سیر شدی من نشدم زین مستی (1822)
-
اندازه متن
+
تو سیر شدی من نشدم زین مستی
من نیست شدم تو آنچه هستی هستی
تا آب ز نا و آسیا میریزد
میگردد سنگ و میزخد در پستی
تو سیر شدی من نشدم زین مستی
من نیست شدم تو آنچه هستی هستی
تا آب ز نا و آسیا میریزد
میگردد سنگ و میزخد در پستی
آه از عشق جمال حورهای کو گرفت از عاشقانش دورهای
زندگیِ نوبهنو از کشتنش صحتی تازه…
آنجا که عنایتست چه صلح و چه جنگ ور کار تو نیکست چه تسبیح و چه جنگ

