توبه کردم ز شور و بیخویشتنی (1820)
-
اندازه متن
+
توبه کردم ز شور و بیخویشتنی
عشقت بشنید از من به این ممتحنی
از هیزم توبهٔ من آتش بفروخت
میسوخت مرا که توبه دیگر نکنی
توبه کردم ز شور و بیخویشتنی
عشقت بشنید از من به این ممتحنی
از هیزم توبهٔ من آتش بفروخت
میسوخت مرا که توبه دیگر نکنی
مرا حلوا هوس کردست حلوا میفکن وعده حلوا به فردا
دل و جانم بدان حلواست پیوست…
تا آتش و آب عشق بشناختهام در آتش دل چو آب بگداختهام
مانند رباب دل بپرداختهام…

