ای در طلب گرهگشائی مرده (1607)
-
اندازه متن
+
ای در طلب گرهگشائی مرده
در وصل بزاده وز جدائی مرده
ای در لب بحر تشنه در خواب شده
و اندر سر گنج از گدائی مرده
ای در طلب گرهگشائی مرده
در وصل بزاده وز جدائی مرده
ای در لب بحر تشنه در خواب شده
و اندر سر گنج از گدائی مرده
گفتم چشمم که هست خاک کویت پرآب مدار بیرخ نیکویت
گفتا که نه کس بود که…
اگر او ماه منستی شب من روز شدستی اگر او همرهمستی همه را راه زدستی
وگر…

