معشوق من از همه نهانست بدان (1509)
-
اندازه متن
+
معشوق من از همه نهانست بدان
بیرون ز کمان هر گمانست بدان
در سینهٔ من چو مه عیانست بدان
آمیخته با تنم چو جانست بدان
معشوق من از همه نهانست بدان
بیرون ز کمان هر گمانست بدان
در سینهٔ من چو مه عیانست بدان
آمیخته با تنم چو جانست بدان
در بادهکشی تو خویش را ریشه مکن وز باده و از ساده تو اندیشه مکن
با…
یار آمده، یار آمده، ره بگشائیم جویان دلست، دل بدو بنمائیم
ما نعرهزنان که آن شکارت…

