سرمست شدم در هوس سرمستان (1484)
-
اندازه متن
+
سرمست شدم در هوس سرمستان
از دست شدم در ظفر آن دستان
بیزار شدم ز عقل و دیوانه شدم
تا درکشدم عشق به بیمارستان
سرمست شدم در هوس سرمستان
از دست شدم در ظفر آن دستان
بیزار شدم ز عقل و دیوانه شدم
تا درکشدم عشق به بیمارستان
عشق اندر فضل و علم و دفتر و اوراق نیست هر چه گفت و گوی خلق آن ره…
فرمود که خاطرت خوش است و چونست؟ زیرا که خاطر عزیز چیزیست، همچون دام است. دام میباید که درست باشد…

