بر خسته دلان راه ملامت می زن (1438)
-
اندازه متن
+
بر خسته دلان راه ملامت می زن
هردم زخمی فزون ز طاقت می زن
آتش می زن به هر نفس در جانی
واندر همه دم دم فراغت می زن
بر خسته دلان راه ملامت می زن
هردم زخمی فزون ز طاقت می زن
آتش می زن به هر نفس در جانی
واندر همه دم دم فراغت می زن
مرا بگرفت روحانی نگاری کناری و کناری و کناری
بزد با من میان راه تنگی دوچاری…
من بندهٔ تو بندهٔ تو بندهٔ تو من بندهٔ آن رحمت خندیدهٔ تو
ای آب حیات…

