ای سنگ ز سودای لبت آبستان (1413)
-
اندازه متن
+
ای سنگ ز سودای لبت آبستان
از سنگ برون کشی تو مکر و دستان
آنجام چو جانیکه بدان کف داری
از بهر خدا از کف مستان مستان
ای سنگ ز سودای لبت آبستان
از سنگ برون کشی تو مکر و دستان
آنجام چو جانیکه بدان کف داری
از بهر خدا از کف مستان مستان
ایها العشاق آتش گشته چون استارهایم لاجرم رقصان همه شب گرد آن مه پارهایم
تا بود…

