دل داد مرا که دلستان را بزدم (1236)
-
اندازه متن
+
دل داد مرا که دلستان را بزدم
آن را که نواختم همان را بزدم
جانی که بدو زندهام و خندانم
دیوانه شدم چنانکه جان را بزدم
دل داد مرا که دلستان را بزدم
آن را که نواختم همان را بزدم
جانی که بدو زندهام و خندانم
دیوانه شدم چنانکه جان را بزدم
همیشه من چنین مجنون نبودم ز عقل و عافیت بیرون نبودم
چو تو عاقل بدم من…
مانندهٔ گل ز اصل خندان زادی وز طالع و بخت خویش شادی شادی
سرسبز چو شاخ…

