تا ظن نبری که از تو بگریختهام (1197)
-
اندازه متن
+
تا ظن نبری که از تو بگریختهام
یا با دگری جز تو درآمیختهام
بر بسته نیم ز اصل انگیختهام
چون سیل به بحر یار درریختهام
تا ظن نبری که از تو بگریختهام
یا با دگری جز تو درآمیختهام
بر بسته نیم ز اصل انگیختهام
چون سیل به بحر یار درریختهام
از آب حیات دوست بیمار نماند در گلبن وصل دوست یک خار نماند
گویند درچهایست از…
دوشینه مرا گذاشتی خوش خفتی امشب به دغل به هر سویی میافتی
گفتم که مرا تا…

