تا شمع تو افروخت پروانه شدم (1196)
-
اندازه متن
+
تا شمع تو افروخت پروانه شدم
با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم
در روی تو بیقرار شد مردم چشم
یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم
تا شمع تو افروخت پروانه شدم
با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم
در روی تو بیقرار شد مردم چشم
یعنی که پری دیدم و دیوانه شدم
این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست گر نزد یار باشد وگر نزد یار نیست
صورت…
گوید چونی خوشی و در خنده شود چون باشد مردهٔ ای که او زنده شود
امروز…

