اسرار ز دست دادمی نتوانم (1140)
-
اندازه متن
+
اسرار ز دست دادمی نتوانم
وانرا بسزا گشاد می نتوانم
چیزیست درونم که مرا خوش دارد
انگشت بر او نهادمی نتوانم
اسرار ز دست دادمی نتوانم
وانرا بسزا گشاد می نتوانم
چیزیست درونم که مرا خوش دارد
انگشت بر او نهادمی نتوانم
ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی وز هیچ ترش گردی و دلشاد شودی
دیدم…
بود…

