ای بندهٔ سردی به زمستان چون زاغ (1053)
-
اندازه متن
+
ای بندهٔ سردی به زمستان چون زاغ
محروم ز بلبل و گلستان ز باغ
دریاب که این دم اگرت فوت شود
بسیار طلب کنی به صد چشم و چراغ
ای بندهٔ سردی به زمستان چون زاغ
محروم ز بلبل و گلستان ز باغ
دریاب که این دم اگرت فوت شود
بسیار طلب کنی به صد چشم و چراغ
با خندهٔ بر بسته چرا خرسندی چون گل باید که بیتکلف خندی
فرقست میان عشق کز…
نه آتشهای ما را ترجمانی نه اسرار دل ما را زبانی
نه محرم درد ما را…

