احوال دلم هر سحر از باد بپرس (975)
-
اندازه متن
+
احوال دلم هر سحر از باد بپرس
تا شاد شوی از من ناشاد بپرس
ور کشتن بیگناه سودات شود
از چشم خود آن جادوی استاد بپرس
احوال دلم هر سحر از باد بپرس
تا شاد شوی از من ناشاد بپرس
ور کشتن بیگناه سودات شود
از چشم خود آن جادوی استاد بپرس
روزت بستودم و نمیدانستم شب با تو غنودم و نمیدانستم
ظن برده بدم به خود که…
ای ابر که تو جهان خورشیدانی کاری مقلوب میکنی نادانی
از ظلم تو بر ماست جهان…

