در خاک در وفای آن سیمین بر (895)
-
اندازه متن
+
در خاک در وفای آن سیمین بر
میکار دل و دیده میندیش ز بر
از من بشنو تا نشوی زیر و زبر
والله که خبر نداری از زیر و زبر
در خاک در وفای آن سیمین بر
میکار دل و دیده میندیش ز بر
از من بشنو تا نشوی زیر و زبر
والله که خبر نداری از زیر و زبر
عید نمیدهد فرح بینظر هلال تو کوس و دهل نمیچخد بیشرف دوال تو
من به تو…
دیدم رخ ترسا را با ما چو گل اشکفته هم خلوت و هم بیگه در دیر صفا رفته
…

