هرگز حق صحبت قدیمت نبود (849)
-
اندازه متن
+
هرگز حق صحبت قدیمت نبود
واندیشهٔ این سیه گلیمت نبود
بر دیده نشینی و بدل درباشی
ور آتش و آب هیچ بیمت نبود
هرگز حق صحبت قدیمت نبود
واندیشهٔ این سیه گلیمت نبود
بر دیده نشینی و بدل درباشی
ور آتش و آب هیچ بیمت نبود
اگر شد سود و سرمایه چه غمگینی چو من هستم برآور سر ز جود من که لاتأسوا نمودستم
…
رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را فروبُرّید ساعدها برای خوب کنعان را
چو…

