هر چند دلم رضا او میجوید (840)
-
اندازه متن
+
هر چند دلم رضا او میجوید
او از سر شمشیر سخن میگوید
خون از سر انگشت فرو میچکدش
او دست به خون من چرا میشوید
هر چند دلم رضا او میجوید
او از سر شمشیر سخن میگوید
خون از سر انگشت فرو میچکدش
او دست به خون من چرا میشوید
از پی شمس حق و دین دیده گریان ما از پی آن آفتابست اشک چون باران ما
ای آنکه نیافت ماه شب گرد ترا از ماه تو تحفهها است شبگرد ترا
هر چند…

