شاهیست که تو هرچه بپوشی داند (741)
-
اندازه متن
+
شاهیست که تو هرچه بپوشی داند
بیکام و زبان گر بخروشی داند
هر کس هوس سخن فروشی داند
من بندهٔ آنم که خموشی داند
شاهیست که تو هرچه بپوشی داند
بیکام و زبان گر بخروشی داند
هر کس هوس سخن فروشی داند
من بندهٔ آنم که خموشی داند
بنمای بمن رخ ای شمع طراز تا ناز کنم نه روزه دارم نه نماز
تا با…
رستم از این نفْس و هوا زنده بلا مرده بلا زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل…

