دلها به سماع بیقرار افتادند (699)
-
اندازه متن
+
دلها به سماع بیقرار افتادند
چون ابر بهار پر شرار افتادند
ای زهرهٔ عیش کف رحمت بگشای
کاین مطرب و کف و دف ز کار افتادند
دلها به سماع بیقرار افتادند
چون ابر بهار پر شرار افتادند
ای زهرهٔ عیش کف رحمت بگشای
کاین مطرب و کف و دف ز کار افتادند
مستی سلامت میکند، پنهان پیامت میکند آن کاو دلش را بردهای، جان هم غلامت میکند
ای…
خود راز چنین لطف چه مانع باشیم چون صنع حقیم پیش صانع باشیم
در مطبخ چرخ…

