تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود (615)
-
اندازه متن
+
تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود
تو غرق زیانی و زیانت همه سود
گوئیکه مرا نیست به جز خاک بدست
ای بر سر خاک جمله افلاک چه سود
تو هیچ نهای و هیچ توبه ز وجود
تو غرق زیانی و زیانت همه سود
گوئیکه مرا نیست به جز خاک بدست
ای بر سر خاک جمله افلاک چه سود
گفت که این چه لطفست که مولانا تشریف فرمود توقّع نداشتم و در دلم نگذشت چه لایق اینم؟ مرا میبایست…
علمی که تو را گره گشاید بطلب زان پیش که از تو جان برآید بطلب
آن…

