تو جانی و هر زنده غم جان بکشد (614)
-
اندازه متن
+
تو جانی و هر زنده غم جان بکشد
هر کان دارد منت آن بکشد
هرجان که چو کارد با تو در بند زر است
گر تیغ زنی از بن دندان بکشد
تو جانی و هر زنده غم جان بکشد
هر کان دارد منت آن بکشد
هرجان که چو کارد با تو در بند زر است
گر تیغ زنی از بن دندان بکشد
ای شعشعه نور فلق در قبه مینای تو پیمانه خون شفق پنگان خون پیمای تو
ای…
زلف تو که یکروزم از او روشن نه با خاک برآورد سرو با من نه
با…

