از آدمیی دمی بجائی ارزد (515)
-
اندازه متن
+
از آدمیی دمی بجائی ارزد
یک موی کز او فتد بکانی ارزد
هم آدمیی بود که از صحبت او
نادیدن او ملک جهانی ارزد
از آدمیی دمی بجائی ارزد
یک موی کز او فتد بکانی ارزد
هم آدمیی بود که از صحبت او
نادیدن او ملک جهانی ارزد
رسم نو بین که شهریار نهاد قبله مان سوی شهر یار نهاد
نقد عشاق را عیار…
معده را پر کردهای دوش از خمیر و از فطیر خواب آمد چشم پر شد کآنچ میجُستی بگیر
…

