هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است (451)
-
اندازه متن
+
هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است
خونریزی او خلاصهٔ پرهیز است
خورشید چو با بنده عنایت دارد
عیبی نبود که بنده بیگه خیز است
هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است
خونریزی او خلاصهٔ پرهیز است
خورشید چو با بنده عنایت دارد
عیبی نبود که بنده بیگه خیز است
بازیچهٔ قدرت خدائیم همه او راست توانگری گدائیم همه
بر یکدگر این زیادتی جستن چیست آخر…
راز چون با من نگوید یار من بند گردد پیش او گفتار من
عذر میگوید که…

