کس نیست که اندر هوسی شیدا نیست (381)
-
اندازه متن
+
کس نیست که اندر هوسی شیدا نیست
کس نیست که اندر سرش این سودا نیست
سررشتهٔ آن ذوق کزو خیزد شوق
پیداست که هست آن ولی پیدا نیست
کس نیست که اندر هوسی شیدا نیست
کس نیست که اندر سرش این سودا نیست
سررشتهٔ آن ذوق کزو خیزد شوق
پیداست که هست آن ولی پیدا نیست
این چه چتر است این که بر ملک ابد برداشتی یادآوردی جهان را ز آنک در سر داشتی
…
عقل بند رهروان و عاشقانست ای پسر بند بشکن ره عیان اندر عیانست ای پسر
عقل…

