گر بر سر شهوت و هوا خواهی رفت (372)
-
اندازه متن
+
گر بر سر شهوت و هوا خواهی رفت
از من خبرت که بینوا خواهی رفت
ور درگذری از این ببینی بعیان
کز بهر چه آمدی کجا خواهی رفت
گر بر سر شهوت و هوا خواهی رفت
از من خبرت که بینوا خواهی رفت
ور درگذری از این ببینی بعیان
کز بهر چه آمدی کجا خواهی رفت
این غمزه که میزنی ز نوری دگر است و اندیشه که میکنی عبوری دگر است
هرچند…
تا حاصل دردم سبب درمان گشت پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت
جان و دل…

