بر هر جزوم نشان معشوق منست (247)
-
اندازه متن
+
بر هر جزوم نشان معشوق منست
هر پارهٔ من زبان معشوق منست
چون چنگ و نیم در بر او تکیه زده
این نالهام از بنان معشوق منست
بر هر جزوم نشان معشوق منست
هر پارهٔ من زبان معشوق منست
چون چنگ و نیم در بر او تکیه زده
این نالهام از بنان معشوق منست
ای آنکه به جان این جهانی زنده شرمت بادا چرا چنانی زنده
بیعشق مباش تا نباشی…
غدرالعشق فزلت قدمی مزجالفرقة دمعی بدمی
و حنیالقلب بما اورثنی ندما فی ندم فی ندم

