آمد بر من چو در کفم زر پنداشت (116)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۵/۲۷
-
اندازه متن
+
آمد بر من چو در کفم زر پنداشت
چون دید که زر نیست وفا را بگذاشت
از حلقهٔ گوش او چنین پندارم
کانجا که زر است گوش میباید داشت
خورشید مگر بسته به پیشت میرد (653)
خورشید مگر بسته به پیشت میرد وان ماه جگر خسته به پیشت میرد
وان سرو و…
مولانا 
