بر رهگذر بلا نهادم دل را (31)
-
اندازه متن
+
بر رهگذر بلا نهادم دل را
خاص از پی تو پای گشادم دل را
از باد مرا بوی تو آمد امروز
شکرانهٔ آن به باد دادم دل را
بر رهگذر بلا نهادم دل را
خاص از پی تو پای گشادم دل را
از باد مرا بوی تو آمد امروز
شکرانهٔ آن به باد دادم دل را
گفتم چشمم گفت سحابی کم گیر گفتم جگرم گفت سرابی کم گیر
گفتم که دلم گفت…
شب گشت درین سینه چه سوز است عجب میپندارم کاول روز است عجب
در دیدهٔ عشق…

