آکادمی شعر پلیکان

کلاغ شکست‌ناپذیر بود

- اندازه متن +

کلاغ
اراده کرد واژه ها را بیازماید.
برای کار چند واژه را تصور کرد، یک دسته ی دوست داشتنی –
تیزچشم، پرسروصدا، خوب تربیت شده،
با دندان های قوی.
نژادی بهتر از آن نمی توانی بیابی.
خرگوشی را درنظرآورد و واژه ها را رها کرد
پر غوغا.
کلاغ، کلاغ شکست ناپذیر بود اما خرگوش چیست؟
خرگوش خود را به شکل پناهگاهی بتونی درآورد.
واژه ها هیاهوکنان حلقه زدند.
کلاغ از واژه ها بمب هایی ساخت که پناهگاه را منفجر کردند.
پاره های پناهگاه پرواز کنان فوجی از سارها شد.
کلاغ از واژه ها تفنگ ساخت و به سارها شلیک کرد.
سارها سقوط کنان به ابری باران زا بدل شدند.
کلاغ از واژه ها مخزنی ساخت تا آب ها را گردآورد.
آب، زلزله شد مخزن را در خود فرو برد.
زلزله خرگوشی شد جست و خیزکنان روانه ی تپه ها
در حال خوردن واژه های کلاغ
کلاغ به جست و خیز خرگوش خیره ماند
بی سخن، با تحسین.

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×