شب با گلوی خونین خواندهست
-
اندازه متن
+
برای پروین دولتآبادی
شب
با گلوی خونین
خواندهست
دیرگاه.
دریا
نشسته سرد.
یک شاخه
در سیاهیِ جنگل
به سوی نور
فریاد میکشد.
۱۳۳۸
برای پروین دولتآبادی
شب
با گلوی خونین
خواندهست
دیرگاه.
دریا
نشسته سرد.
یک شاخه
در سیاهیِ جنگل
به سوی نور
فریاد میکشد.
۱۳۳۸
وقتی که شعلهی ظلم غنچهی لبهای تو را سوخت چشمانِ سردِ من درهایِ کور و فروبستهی شبستانِ عتیقِ درد بود.…
من اینجا دلم سخت معجزه میخواهد و تو انگار معجزههایت را گذاشتهای برای روز مبادا. چشماندازى عریان که دیرى در…
شب با گلوی خونین خواندهست یا طرح ؟
نام اصلی این اثر طرح است اما در میان مردم به شب با گلوی خونین خواندهست نیز شهرت دارد.