چه لازم است بگویم
-
اندازه متن
+
چه لازم است بگویم
که چه مایه می‌خواهمت؟
چشمانت ستاره است و
دلت شک.
□
جرعه‌یی نوشیدم و خشکید.
دریاچه‌ی شیرین
با آن عطش که مرا بود
برنمی‌آمد،
می‌دانستم.
چه لازم بود بگویم
که چه مایه می‌خواستمش؟
۱۳۶۴
ولرم و کاهلانه
ولرم و کاهلانه آبدانه‌های چرکی‌ِ بارانِ تابستانی بر برگ‌های بی‌عشوه‌ی خطمی به ساعتِ پنجِ صبح. در مزارِ شهیدان هنوز خطیبانِ…
قصه‌ی مردی که لب نداشت
یه مردی بود حسین‌قلی چشاش سیا لُپاش گُلی غُصه و قرض و تب نداشت اما واسه خنده لب…