شب همیشه به تمامی شب نیست

شب همیشه به تمامی شب نیست
چرا که من می گویم
چرا که من می دانم
که همیشه
در اوج غم یک پنجره باز است
پنجره ای روشن
و همیشه هست،

رویاهایی که پاسبانی می دهند
آرزویی که جان می گیرد
گرسنگی که از یاد می رود
و قلبی سخاوتمند
و دستی بخشنده
دستی گشوده
و چشم هایی که می پایند
و زندگی
یک زندگی برای با هم بودن همیشه هست…

این است قانون گرم انسان‌ها

این است قانون گرم انسان‌ها
از رز باده می‌سازند
از زغال آتش و
از بوسه‌ها انسان‌ها.

این است قانون سخت انسان‌ها
دست‌ناخورده ماندن
به رغم شوربختی و جنگ
به رغم خطرهای مرگ.

این است قانون دل‌پذیر انسان‌ها
آب را به نور بدل کردن
رویا را به واقعیت و
دشمنان را به برادران.

قانونی کهنه و نو
که طریق کمالش
از ژرفای جان کودک
تا حجت مطلق می‌گذرد