آکادمی شعر پلیکان

در دو چشمش گناه می‌خندید

- اندازه متن +

در دو چشمش گناه می‌خندید
بر رخش نور ماه می‌خندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله‌ای بی‌پناه می‌خندید

 

شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت :
باید از عشق حاصلی برداشت

 

سایه‌ای روی سایه‌ای خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه ای لغزید
بوسه‌ای شعله زد میان دو لب

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×