ابر آمد و روز را به قیرش اندود
-
اندازه متن
+
ابر آمد و روز را به قیرش اندود
باد آمد و بار او بیفکند و گشود
آنگه زدر ون بار او ماه نمود
چون روی تو در حلقه ی زلفین کبود
ابر آمد و روز را به قیرش اندود
باد آمد و بار او بیفکند و گشود
آنگه زدر ون بار او ماه نمود
چون روی تو در حلقه ی زلفین کبود
با وی دل آبادم افتاد خراب بی وی به خراب جای دل رفت به خواب
چندان…
شاداب گلی بودم و افسرد مرا آنگاه به مینائی بسپرد مرا
بنشست رها زمن ولی در…

