از رود مگیر و بر سر رود مکن
-
اندازه متن
+
از رود مگیر و بر سر رود مکن
خود را به ره نرفته نابود مکن
خواهی زتو افروخته باشد مردم
چون کنده به چشم مردمی دود مکن!
از رود مگیر و بر سر رود مکن
خود را به ره نرفته نابود مکن
خواهی زتو افروخته باشد مردم
چون کنده به چشم مردمی دود مکن!
ای دیر سفر که رفتی از من بازآی من آمدم، از چه بازرفتن، بازآی
زین راه…
دادم پی گریه چشم دریایی شد بردم بخلاص دست غوغایی شد
بی تابی من به دست…