از روز مرا کنایت از روی تو بود
-
اندازه متن
+
از روز مرا کنایت از روی تو بود
وز شب همه ام اشارت از موی تو بود
شیطان نه شبم گذاشت آسوده نه روز
مقصود من اما، سخن از خوی تو بود
از روز مرا کنایت از روی تو بود
وز شب همه ام اشارت از موی تو بود
شیطان نه شبم گذاشت آسوده نه روز
مقصود من اما، سخن از خوی تو بود
گفتم: به منش نظارهها بود نهان گفتا که: خوشا جوانی و عشق و گمان
گفتم چه…
دل دید چو در ناوک چشم تو چههاست جا برد به گیسوی تو کانجاش پناست
چندان…

