آکادمی شعر پلیکان

بنشست به در ز پرده ، می خورده و مست

- اندازه متن +

بنشست به در ز پرده ، می خورده و مست
چشمش چو به من فتاد در پرده نشست.

با من نشکست عهدش از مستی ، لیک
با وعده فرداش ، دل من بشکست.

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×