دردا که دلم با کس همراز نشد
-
اندازه متن
+
دردا که دلم با کس همراز نشد
برمیلم هر کسی همآواز نشد
بستم در بر ظلمت بسیار و لیک
یک درجه رخم ز روشنی باز نشد
دردا که دلم با کس همراز نشد
برمیلم هر کسی همآواز نشد
بستم در بر ظلمت بسیار و لیک
یک درجه رخم ز روشنی باز نشد
چون سوختم، اشک شد به دامن آویخت چون ساختم، آب گشت و از پیش گریخت
از…
صدقای سرود کز بر عرش کمال می تافت چو آفتاب از جاه و جلال
با جلوه…

