دردا که دلم با کس همراز نشد
-
اندازه متن
+
دردا که دلم با کس همراز نشد
برمیلم هر کسی همآواز نشد
بستم در بر ظلمت بسیار و لیک
یک درجه رخم ز روشنی باز نشد
دردا که دلم با کس همراز نشد
برمیلم هر کسی همآواز نشد
بستم در بر ظلمت بسیار و لیک
یک درجه رخم ز روشنی باز نشد
گفتم به برم گر آمدی زود مرو از خود سخنی بیار و حرفی بشنو
گفتا سخن…
سر برکشی از فراز دیوار، که چه؟ بنمایی بر مردم دیدار، که چه؟
چون پا ندهد…