در کار تو بیدریغ آوردم دل
-
اندازه متن
+
در کار تو بیدریغ آوردم دل
با دل گفتم ز هر چه داری بگسل
در راه بیابان غمت الحاصل،
هم دل شد و هم نشان و هم سر منزل
در کار تو بیدریغ آوردم دل
با دل گفتم ز هر چه داری بگسل
در راه بیابان غمت الحاصل،
هم دل شد و هم نشان و هم سر منزل
بر سر قایقش اندیشهکنان قایقبان دائماً میزند از رنج سفر بر سر دریا فریاد: اگرم کشمکش موج سوی ساحل راهی…
گویند چرا من غم دل دارم دوست. جان سخنم از غم می گیرد پوست.
غم زان…