دیوی دیدم نشسته با دیوی تنگ
-
اندازه متن
+
دیوی دیدم نشسته با دیوی تنگ
این بر کف ساغریش، آن برکف سنگ
درویشی در آرزوی صلح دو دیو
ای وای از این زمانه ی پر نیرنگ
دیوی دیدم نشسته با دیوی تنگ
این بر کف ساغریش، آن برکف سنگ
درویشی در آرزوی صلح دو دیو
ای وای از این زمانه ی پر نیرنگ
گفتم: نفس تو راحت تن باشد گفتا: چه کسی راحت بی من باشد؟
گفتم گر از…
با حرف کس اندیشهام از راه نشد جز آنکه ترا دلم هوا خواه نشد
بیگانه مرا…

