عناب خجل از لب عناب تو شد
-
اندازه متن
+
عناب خجل از لب عناب تو شد
بیدار هر آنکه بود در خواب تو شد
گرآتش بود دلی هجر تواش
افکند چنان ز پای کاو آب تو شد
عناب خجل از لب عناب تو شد
بیدار هر آنکه بود در خواب تو شد
گرآتش بود دلی هجر تواش
افکند چنان ز پای کاو آب تو شد
آمد سحر و مراست مصحف در پیش آنگاه چراغی چو چراغ دل خویش
ورد سحر اهل…
بگذار گل اندام بشوید، چه شود؟ پوشیده ز چشم خلق روید، چه شود؟
من قصه ی…