میخواست گره گشاید از زلف دراز
-
اندازه متن
+
میخواست گره گشاید از زلف دراز
با کار فروبسته ی من کرد آغاز،
گفتم که از این شیوه چه می جویی؟ گفت
دور است بیابان و شب ماست دراز
میخواست گره گشاید از زلف دراز
با کار فروبسته ی من کرد آغاز،
گفتم که از این شیوه چه می جویی؟ گفت
دور است بیابان و شب ماست دراز
یک جای غمی نشسته یک جا هدفی، شمع از طرفی مانده و دل از طرفی
در…
شوریده مشو که هر چه بر میگردد هر چیز به فرجام دگر میگردد
شوریده ی بینوا…