هرچند که گفتم و همه در سفتم
-
اندازه متن
+
هرچند که گفتم و همه در سفتم
یک حرف از آنچه بود، من ناگفتم
حاصل که به یاد تو بسی آشفتم،
و آخر به تن خسته به کنجی خفتم
هرچند که گفتم و همه در سفتم
یک حرف از آنچه بود، من ناگفتم
حاصل که به یاد تو بسی آشفتم،
و آخر به تن خسته به کنجی خفتم
در خانه چراغم از تو افروخته است. از تو دل من حرف بیاموخته است.
بیگانگی ای…
زردها بیخود قرمز نشدهاند قرمزی رنگ نینداخته است بی خودی بر دیوار. صبح پیدا شده از آن طرف کوه ازاکو…

