هرچند که گفتم و همه در سفتم
-
اندازه متن
+
هرچند که گفتم و همه در سفتم
یک حرف از آنچه بود، من ناگفتم
حاصل که به یاد تو بسی آشفتم،
و آخر به تن خسته به کنجی خفتم
هرچند که گفتم و همه در سفتم
یک حرف از آنچه بود، من ناگفتم
حاصل که به یاد تو بسی آشفتم،
و آخر به تن خسته به کنجی خفتم
مسکین دلی من که پای بر کوی تو داشت با دستم کاو راه به گیسوی تر داشت
با دل به قفای رفتگان مینگرد یا جان به غمی راه دلم میسپرد
گر خنده و…