کوبید مرا سینهی من عودی شد
-
اندازه متن
+
کوبید مرا سینهی من عودی شد
افروخت مرا به چشم او دودی شد
پی جوی نیم در این که از بهر چه بود
او هر چه زیان بر من زد، سودی شد
کوبید مرا سینهی من عودی شد
افروخت مرا به چشم او دودی شد
پی جوی نیم در این که از بهر چه بود
او هر چه زیان بر من زد، سودی شد
عمری به سرآمدم به هنگامهی زیست بشناختم آنرا که ندانستم چیست
اکنون لب از شیر نشسته…
شعر، آیتی از خیال صحرایی ما است . عشق آفتی از نهاد دریایی ما است.
گفتم…

